هوایم کن هوایی ام

بالاخره به کشف و شهود های جدیدی در باب مشکل ۱۳ روز عید رسیدم. البته با ۱۳ روز تاخیر. یک سری کار ها هستند که باید سامان بگیرند در این آشفته بازار. یک سری افراد هم باید از تیغ دوشکای من عبور کنند.گرچه تصمیم گرفتم ببخشم همه را در سال جدید. همه ای که به وفور بدی کردند در حقم و نیکی هم ندیدند از من.حلالیت هم طلبیده ام از همه شان. و ذکر «ان الله مع الصابرین» به لب می گیرم.شاید گشایشی شود در این فقره.

درس خواندن ما هم داستانی شده برای خودش. از وضعیت تحصیلی غیر حضوری تا جریانات کنکور و ... دوستان خوب می دانند چه می گویم.

۱۲ نفر؟ فقط همین؟ این سمت روز پزشک را به جشن می نشینند و «ما برای خاک ایران خون دل ها خورده ایم» را می نوازند و آن سو از کمبود خدمات درمانی ۱۲ نفر باید ... چه می توان گفت؟

پ ن:این روزها به شدت سیگار می کشم.به شدت یعنی به شدت!شما را به خدا یکی رها کند من را از این مخمصه!

گریزان از خویشم و ...

این روزها سعی می کنم سخت خودم را درگیر درس و کنکور کنم.اما نمی توان حسرت نخورد.

البت دوستان می دانند که فقط سعی می کنم.همین.

دعا کنید برایم.شاید گشایشی شود در کار. با قرار موجود باید قید دانشگاه را زده و در پادگان مقدس فرمان چپ راست را اجابت کنم.

پ ن:تا به حال نماز خوانده اید در نمازخانه ی خانه هنرمندان؟پیشنهاد می کنم.احساس می کنم در آن اتاق کوچک خیلی به خدا نزدیک ترم. 

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم

...

پ ن ۱:چقدر سخت است چند ماه دوری از دنیای خبر.آن هم بالاجبار.

پ ن ۲:شروع دنیایی متفاوت عزمی راسخ می خواهد. دخول به ورطه ای که دوست نداریش به هیچ وجه... 

ناز بنیاد مکن

دل "غم"پر شد از غم از غم من

سراپا سوخت"غم " از ماتم من

از آن لحظه که "غم" سوزد برایم

غم "غم" هم فزون شد بر غم من ...

عنوان نمی خواهد

سلام

*ننوشتنم در این یک ماه دلیل نمی خواهد.همه چیز مبرهن است=> خستگی

*خیلی دیر است . امسال به هیچ کدامتان زنگ نزدم . اس ام اس هم حتی !!! اما پاینده باشید در سال جدید.

*طبق عادت مالوف در سال جدید از همه تان حلالیت می خواهم.

*نمی دانم چرا اما گویی سال جدید به مزاج من خوش نمی آید... از این زمان بوی خون رسد به مشام...

*یک جمله از کوندرا سخت درگیرم کرده است. اما به دلایل اخلاقی نمی نویسمش. اگر مایلید، جلو بیایید تا درگوشی بگویم برایتان!!!

گره ناشگوده نگاه هایم

  • پالتوی خاکستری بلندش چهار شانه تر از آنچه که باید، نشانش می داد.نگاه هایمان گره خورده بود به هم در ازدحام BRT.در ژرفای نگاهش می شد چیزهایی پیدا کرد از جنس ... هر جنسی که داشت،خصمانه نبود پلک زدن هایمان.حتی از آن فاصله هم  می شد لایه های کرم های زنانه روی صورتش را حس کرد.گرچه زیبا بود بدون آنها هم.باید جایزه می گذاشتی برای پیدا کردن یک مو در صورت چندین تیغه اش. زیبا بود چهره معصوم آن جوان رعنا و به دل می نشست !همه چیزش جذاب بود و نگاه ها مان گره خورده بود به هم در آن ازدحام لعنتی. اتوبوس قرمز رنگ خلوت شده بود یک جورهایی.یعنی یک جوری که می شد نزدیکم شود آن مرد جوان شیک پوش.نمی دانم در کدام فقره، اما به هرحال باز شد باب صحبتمان.خودش را دانشجوی روانشاسی معرفی کرد و ... دیگر گشوده شده بود گره نگاه هایمان. تنها بهانه برای صمیمی شدنمان گذار اتوبوس از چند ایستگاه بود و بس. هنگام پیاده شدن شماره خواست آن جوان شیک پوش...شماره داد آقای روانشناس...شماره دادم و پیاده شدم ...
  • صدای اس ام اس گوشی، چون آواز دهلی بود روی اعصابم. نگاهم گره خورده بود به شماره ناشناس.چندی باید می گذشت تا خودش را معرفی کند آن آقای روانشناس شیک پوش و رعنا.حتی از ژشت خط تلفن هم می شد غلظت ادکنش را حس کرد.گره نگاهم گشوده شد باز هم و چرخید به سمت گزینه reply .صمیمی بودیم با هم. گفت که باید شب زنگ بزند و حرف هایش را هم ...
  • نگاه مبهوت من به ناکجا گره خورده بود. گشوده  نمی شد گره کورش با هر ترفندی. نیم ساعت بود که آقای روانشناس حرف می زد و من هم زل زده بودم به سپیدی دیوار اتاق.همه چیز سیاهی مطلق بوده برایم.از شرایطش می گفت. از بیماری اش.از اینکه همجنس باز است و چاره ای ندارد جز همجنس بازی. از اینکه خانواده اش از بیماری او اطلاع دارند و خانه ای مستقل برایش گرفته اند. از اینکه پیش دکتر (....) رفته و دکتر هم به او گوشزد کرده که 10 درصد از مردمان هر جامعه ای مبتلا هستند به این بیماری.مشکلاتش را توضیح می داد برایم. عذاب هایش را.زجر ها و محدودیت ها را.مبهوت بودم از رفتار آقای روانشناس...
  • به من 10 دقیقه فرصت داد.نگاهم را بر نداشته بودم از سپیدی دیوار.چقدر ترک داشت دیوار اتاقم.تا به حال فکر می کردم سفید محض است آنجا.زنگ زد آن آقای خوش پوش. نمی دانم کجا باید بدوانم آن نگاه های مظحکم را.کجا باید گره بخورد؟... تلفن قطع می شود... زنگ می زند دوباره تا جواب بگیرد... و نگاهم تنها خیره می شودبه گزینه reject.