لحظات پایانی عمر آیت الله توسلی چگونه گذشت؟

آیت الله توسلی در لحظه های واپسین عمر  77 ساله خویش، درباره ماجرای اسائه ادب و توهین به بیت حضرت امام) و سید حسن خمینی در مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنرانی کرد و در این باره نامه ای از امام خمینی که در سال 1361 نوشته شده بود ، قرائت کرد. بر اساس یکی از فراز های این نامه حضرت امام پیش بینی کرده بود بعد از ایشان گروهی مقدس نما ومتحجر و واپسگرا در قالب دفاع از امام، فرزندان ، دوستان ، یاران و بیت ایشان را مورد توهین و برخورد قرار خواهند داد. آیت الله توسلی در حالی که چند دقیقه تا سکته قلبی خود فاصله داشت اظهار کرد: «حاج سید حسن خمینی مسوول موسسه تنظیم ونشر آثار امام است و اگر ایشان نتواند دیدگاه های امام را بیان کند چه کسی می تواند این کار را انجام دهد.» مرحوم توسلی در ادامه در حالی که از فروبردن بغض خود ناتوان بود و اشک می ریخت با یادآوری این که «در زمان امام نیز مقدس نماها نیز می کوشیدند خود را مطرح کنند، متحجران و واپسگرا ها ... » و زمانی که به کلمه «واپسگراها» رسید از روی صندلی پایین افتاد و بر اثر سکته قلبی به سوی مراد خویش پر کشید.

 

متن کامل نطق ناتمام آیت الله توسلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در دفاع از بیت امام که منجر به سکته قلبی و فوت ایشان شد:

 

امام(س) این ملت را شناخت. با عرض تسلیت به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت عزیز لبنان و حزب‌الله در رابطه با شهادت عماد مغنیه و با تأسف از این که در ایام دهه فجر که (از روز ورود حضرت امام(س) تا 22 بهمن روز خوشحالی ملت ایران است و همه به یاد امام(س) بودند) جای تأسف است که در چنین ایامی به بیت رفیع حضرت امام(س) آن طور اهانت‌ها و تهمت‌ها و دروغ پردازی‌هایی شد که حتی رادیوهای بیگانه هم کلمات این سایت را نقل کرده‌اند، همانطور که حضرت عالی (‌هاشمی) فرمودید ما نمی‌دانیم که چه کسی هست اما متوجه می‌شویم که یک دستی در کار است که بیت امام و شخصیت‌های مبارز اسلام را که به انقلاب دلبستگی داشتند، آنها را از صحنه خارج کنند. آقای حاج حسن آقا خمینی دو تا مطلب ذکر کرد که حالا از منشا آن هم من یک خوابی که ایشان دیده بودند را بگویم. حدود دو ماه قبل، بعضی از بزرگان اطلاع دارند، ایشان گفتند که من خواب دیدم امام(س) به من فرمودند که: «حسن من را دارند از این خانه بیرون می‌کنند.» گفتم: آقا چه کسی شما را از این خانه بیرون می‌کند؟ باز خواب دیدم دوباره که امام(س) فرمودند: «حسن من را دارند از این خانه بیرون می‌کنند» تا سه مرتبه من این خواب را دیدم. البته من نمی‌گویم که خواب حجت است اما گاهی خواب‌هایی است که انسان از آنها چیزهایی را متوجه می‌شود. من در کلمات حضرت امام(س) مطالعه می‌کردم و دیدم که این پیش‌بینی را خود امام(س) کرده است در تاریخ 23 آبان 61: «این جانب هیچ گاه میل نداشتم و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاع کنم. لیکن علاوه بر آنکه در پیشگاه مقدس حق جل وعلا مقصر و مجرم هستم و از درگاه متعال امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه‌ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور، تقصیر و از آنان امید عفو و طلب آمرزش دارم؛ اما در پیش گروه‌هایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم (از نظر این گروهها) و احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من آن‌ها را ناروا می‌دانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند.» این نامه‌ای است مفصل از امام(س).

 

هاشمی‌: این نامه کجا است؟ آیا این نامه چاپ شده؟

توسلی: بله، عین این نامه هست. البته این نامه مفصل است و من قسمتی از آن را خواندم.

هاشمی: این در صحیفه نور و این‌ها هم است؟

توسلی: در صحیفه امام هست، این نامه در وعده دیدار امام هست.

صانعی: در دو سه جا هست.

توسلی: این نامه در دو سه جا هست. شما ببینید آقای حاج حسن آقا یک مسوولیت دارد. نگهداری...، موسسه تنظیم و نشر امام(س) مربوط به ایشان است و اگر او نخواهد امام(س) را حفظ کند و کلمات امام(س) را نگهداری کند خوب چه کسی باید بکند؟

حاج حسن آقا یک کسی است که هم تولیت آستانه حرم امام را دارد و هم مسئول موسسه تنظیم و نشر آثار امام (س) است.

خوب، وقتی که نگاه می‌کند و می‌بیند که کلمات امام(س) دارد طور دیگری معنا می‌شود. این وصیت نامه امام(س) است. در بند ل وصیت نامه:

«وصیت برادرانه من در این آخرین قدم‌های آخر عمر بر قوای مسلح به طور عموم آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق می‌ورزید بیدار باشید و هوشیار.»

وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که از مقررات نظام، عدم دخول در احزاب و گروه‌ها و جبهه‌هاست. به آن عمل نمایید و قوای مسلح چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیره اینها در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی‌های سیاسی دور نگه دارند، در این صورت می‌توانند، قدرت نظامی‌خود را حفظ کنند.

امام(س) در آنجا می‌فرماید: به عنوان دفاع از من. ارزش‌های انقلاب و امام(س) فقط به روضه‌خوانی و سینه‌زنی نیست و این‌ها نیست... ارزش‌های انقلاب امام(س) به آن چیزهایی است که امام(س) از آنها خون دل می‌خورد، شما ببیند منشور روحانیت امام در سال 67 است. می‌فرماید که در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر این‌ها بود مقابله را آسان می‌نمود، بلکه علاوه بر آن گلوله حیله مقدس نمایی و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و درویی که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می‌سوخت و می‌درید. عده‌ای مقدس‌نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‌دانستند خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است؛ هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. امام(س) آمد ارزش‌های انقلاب را بگوید که تهمت نزنید، دروغ نگویید، ریا نکنید.

من یک روز داشتم می‌رفتم در اتاق دیدم که مرحوم حاج احمد آقا با یکی از دوستان دارند صحبت می‌کنند و به ایشان می‌گویند که امروز خدمت امام(س) نروید (ایشان هر روز خدمت امام(س) می‌رفتند) ایشان گفتند که برای چه؟ حاج احمد آقا فرمودند: آیا شما در جایی صحبت کردید؟ ایشان گفت: بله، فرمودند که امام(س) صحبت‌های شما را گوش کرده. شما در صحبت‌هایتان ظاهرا یک چیزهایی گفتید که مثلاً گفتید امام(س) خدمت امام زمان(عج) می‌رسد. فریاد امام(س) بلند شد که این نسبت‌ها چه هست که به من می‌دهند. من هم یک فرد عادی هستم. چرا این حرف‌ها را به من نسبت می‌دهند؟ این حرف‌ها چه است که نسبت به من می‌زنند؟ شما خودتان در خاطرتان است.

 

هاشمی: این مسأله چه بود آیا مساله سری است؟

توسلی: حالا نام ایشان را من چرا ببرم اگر خواستید من به طور خصوصی به شما می‌گویم.

هاشمی: حالا در مجمع که در حضور آقایان ایرادی ندارد؟

توسلی: عرض شود که آن چیزی که شما خودتان می‌دانید. آن سه نفری که آمدند و می‌خواستند بگویند که ما خدمت امام زمان(عج) می‌رسیم. شما واسطه بودید، دو نفر مرد بودند و یک خانم.

هاشمی: نه یک زن و شوهر بودند.

توسلی: به هر حال یک کتاب خطی هم آوردند و بردند و خدمت امام(س) رسیدند و گفتند که ما خدمت امام زمان(عج) می‌رسیم، امام فرمود که من سه تا سؤال دارم؟ اول این‌ها را از آقا سؤال کنید و برای من بیاورید من با شما صحبت می‌کنم.

 

1ـ بحث ربط حادث به قدیم برای من لاینحل مانده است؟

 

2ـ آن چیزی که من به آن خیلی علاقه دارم چه هست؟

 

3ـ و یک چیزی هم گم کرده‌ام که آن چه است؟

 

مقصود امام(س) از آن گمشده است...

 


هاشمی: ایشان به یک عکسی علاقمند بودند.

توسلی: بنا شد که بروند و خبر بیاورند، دو روز آمدند و سر سه راه به مرحوم حاج احمد آقا فرمودند که «برو ببین که چه می‌گویند». من متوجه نشدم که چه چیزی گفتند به مرحوم حاج احمد آقا. که وقتی برگشت امام(س) فرمود و به ایشان گفت: «شیادها دست از این حرفهایتان بردارید و دنبال این شیادی‌ها نروید» برنامه امام(س) این بود. نمی‌خواستند مردم را با این حرفها سرگرم کنند و حرف امام(س) این بود... .(در اینجا آیت‌الله توسلی به روی صندلی افتد و دقایقی بعد جان به جان آفرین تسلیم کرد.)

 

 در همین رابطه بخوانید:


آیت الله موسوی اردبیلی: امام می خواهد از خط امام بیرون برود!!!


سیدمحمد خاتمی: تواضع فوق‌العاده آیت الله توسلی شگفت انگیز بود


آیت الله موسوی تبریزی: مانند آیت الله توسلی در دفتر امام کسی نبود


محتشمی پور: آیت‌الله توسلی دارای ویژگی‌های مبارزاتی حضرت امام بود


هاشمی رفسنجانی: برای من لحظه آخر عمر آیت‌الله توسلی یک لحظه تاریخی است


دکتر محمد مقدم: آیت الله توسلی اهل مدارا و تحمل بود


امام جمارانی: آیت الله توسلی ملازم بیت امام بود


سراج الدین موسوی: آیت الله توسلی مراقب بود حاشیه فربه تر از متن نشود


همسر آیت الله توسلی: ایشان به راستی عاشق امام بود


امام خمینی از دیدگاه آیت الله توسلی


آیت الله توسلی از زبان مهدوی کنی


توسلی به روایت توسلی شد


زنده عشق(زندگی نامه آیت الله توسلی به قلم انصاری)


ادامه مطلب ...

مردی از تبار «بهشتی» ها

شناسنامه آیت الله دکتر سید محمد موسوی بجنوردی در حالی وی را 64 ساله و متولد قم معرفی می کند که او در سال 1322 در نجف اشرف متولد شده است. او به مدت 30 سال در محضر استادان درجه اول فقه و اصول و فلسفه از جمله امام خمینی (ره)، پدر معظم خود آیت‌الله العظمی میرزا سید حسن بجنوردی، آیت‌الله خویی و آیت‌الله حکیم در ایران و نجف اشرف به فراگیری علوم دینی پرداخت. موسوی بجنوردی که دروس جدید و حوزوی را در کنار یکدیگر دنبال می کرد در سن 18 سالگی سطح 3 را به پایان رساند. وی کفایتین، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و اسفار را نزد آیت‌الله شیخ صدرا بادکوبه‌ای خواند و در سال 1340 درس خارج را نزد پدر بزرگوار خود و آیت‌الله سید محسن حکیم گذراند.

آشنایی آیت الله موسوی بجنوردی با بنیانگذار انقلاب اسلامی، به 6 ماه پس از تبعید ایشان به نجف اشرف برمی گردد؛ در بهار 1344، او در حالی که 22 سالگی خود را پشت سر می گذاشت، به یکی از شاگردان همیشگی دروس امام خمینی تبدیل شد و در تمام 14 سال اقامت امام در عراق، سید محمد موسوی بجنوردی در ملازمت با معمار کبیر انقلاب بود. رابطۀ استاد و شاگردی میان آیت‌الله موسوی بجنوردی با امام راحل چنان ریشه دوانده بود که حتی پس از مراجعت امام خمینی از نجف به پاریس، وی نیز حضرت امام را همراهی کرد.

علاوه بر این، همزمان با حضور در درس خارج امام، موسوی بجنوردی به مدت 12 سال در کلاس های درس آیت‌الله خویی حاضر می‌شد. سید محمد موسوی در طول اقامت خود در نجف اشرف، در مسجد جامع این شهر، رسائل و مکاسب و کفایتین را به زبان عربی برای شیعیان کشورهای عرب زبان همچون عراق، لبنان، سوریه و مصر تدریس می‌کرد؛ تا جایی که سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب از شهدای برجسته حزب‌الله لبنان از شاگردان آیت‌الله موسوی بجنوردی در آن دوران به شمار می روند.

ادامه مطلب ...

مرد خاکستری محافظه کاران

محمدرضا مهدوی کنی در حالی که  تقویم تاریخ 10 سال از قرن سیزدهم ورق خورده بوده در محله سرآسیاب روستای کن به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی مهدوی کنی  را در روستای زادگاهش به پایان رسید و در این هنگام بود که او از خانواده متشرعی که در آن پرورش یافته بود جدا و برای کسب دروس حوزوی عازم تهران شد. وی مدتی را در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری) درس آموخت اما به علت دولتی بودن این مرکز، او راهی میدان خراسان شد تا ادامه تحصیل خود را در مدرسه شیخ علی اکبر برهان در خیابان لرزاده دنبال کند. مهدوی کنی در حالی که 18 سالگی خود را پشت سر گذاشته بود به قم عزیمت کرد و در محضر استادان برجسته علوم دینی و حوزوی نظیر آیات عظام مجاهد، سلطانی، منتظری، بروجردی، گلپایگانی، محقق داماد، علامه طباطبایی، رفیعی قزوینی و امام خمینی به ادامه تحصیل پرداخت. بعد از فراگیری دروس حوزوی ، وی بار دیگر به تهران مراجعت کرد و به عنوان امام جماعت مسجد جلیلی ، به  اقامه مجالس وعظ و خطابه  در این مسجد پرداخت. مسجدی که بعدها از جمله مراکز فعال علیه رژیم شاهنشاهی شد. با این حال زمینه اقدامات سیاسی مهدوی کنی به حوادث بعد از کودتای 28 مرداد بر می گردد. از اوایل دهه چهل که نهضت انقلابی مردم ایران به رهبری امام خمینی آغاز شد، مهدوی کنی هم که در زمره شاگردان و یاران امام قرار داشت به جمع انقلابیون پیوست. از جمله نکات قابل توجه در مورد مسجد جلیلی این بود که به خاطر مهدوی کنی و اقدامات تبلیغی او علیه رژیم شاه پای بسیاری از فعالان سیاسی و مذهبی از جمله مرحوم بازرگان، طالقانی، سحابی و… به این مکان باز شد و همین مسئله بر نگرانی های ساواک از نحوه فعالیت و اقدامات انجام شده در مسجد جلیلی افزود. مهدوی کنی که هیچ گاه حاضر نبود از فعالیت های خود در قلب تهران دست بکشد، چهار بار به زندان افتاد و یک بار نیز به خارج از تهران تبعید شد و مدتی را به اجبار در شهرستان بوکان گذراند. مهدوی کنی علاوه بر این با روحانیون مبارز نیز جلسات مکرری را داشت؛ جلساتی که از چهره های شاخصی همچون هاشمی رفسنجانی، باهنر، بهشتی، امامی کاشانی و… تشکیل می شد.در اواسط سال 56 روحانیت به سمت و سوی ایجاد تشکیلات منظم تر سوق پیدا کرد و کمی بعد روحانیت مبارز تشکیل شد که نقش محوری آن را مرحوم شهید بهشتی به عهده داشت. مدتی بعد در یک اقدام هماهنگ تعدادی از اعضای جامعه روحانیت به همراه دیگر روحانیون موثر در نهضت انقلابی دستگیر و روانه زندان شدند که مهدوی کنی نیز در زمره این جرگه از روحانیون بود. در اواخر سال 56 با توجه به اوج گیری نهضت، شاه برای رهایی از بحران بوجود آمده دست به یک حرکت تبلیغی زد و در اطلاعیه ای که در تاریخ 30/7/56 از سوی اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهشنشاهی صادر شد ، دستور آزادی 131 نفر از زندانیان صادر شد که در میان فهرست منتشر شده  ، نام محمدرضا مهدوی کنی به چشم می خورد.

 

ادامه مطلب ...

خرید و فروش جان در حریم هوایی کشور

«هواپیمای ولادمیر پوتین هم ایلوشین است» این یکی از آخرین پاسخ های رییس کارگروه سوانح هوایی اخیر است در واکنش به مرگ 188 نفر در حریم هوایی کشور. کارگروهی که پس از چند هفته بررسی برای کشف علت مرگ شهروندان ایرانی، به این نتیجه رسید که «هواپیماهای روسی تنها ظاهرشان زمخت است». فارغ از آنکه هواپیمای توپولوف 154 شرکت کاسپین که ماموران هلال احمر را برای پیدا کردن تکه های سوخته آن، نزدیک به یک هفته راهی بیابان های قزوین کرد، تنها 8 ماه تا روانه شدن به گورستان هواپیماها فاصله داشت. کارگروه سوانح هوایی اخیر با چشم پوشی از کهولت عمر ناوگان هواپیمایی کشور و تخطی از برنامه چهارم توسعه، مرگ 188 نفر را نیز در گیر و داد «بررسی های کارشناسی برای پیدا کردن علت سقوط» نادیده گرفت تا «جان» ارزان ترین کالایی باشد که در این معادلات خرید و فروش شود. به نظر می رسد این بار نیز مسئولان سازمان هواپیمایی و وزارت راه با پاک کردن صورت مساله، یعنی استفاده از هواپیماهای غیراستاندارد، به دنبال کشف علت این حوادث هستند. اما جای این سوال باقی است که مشخص شدن علت این سوانح، چقدر در جلوگیری از بروز سوانح بعدی موثر است؟ به عبارتی چرا جان انسان به عنوان بالاترین کالای اقتصادی، برای حفظ منافع ضعیف اقتصادی معامله می‌شود؟

شاید در این میان آنچه بیش از سانحه هوایی و کشته شدن شهروندان اذهان عمومی را آزار می دهد، اتکا به نفس مدیران هواپیمایی کشور باشد. مدیرانی که آرشیو پیام های تسلیت آن ها به دلیل سقوط هواپیما یا سوانح هوایی آزار دهنده شده است. به راستی چرا پس از یک هزار و530 سانحه هوایی در تاریخ هواپیماهای کشور، یکی از مدیران به جای پیام تسلیت، متن استعفای خود را روی خبرگزاری ها قرار نداده است؟
ادامه مطلب ...

شهر در انتظار است تا پوست بیندازد از قالب پوشالی

فکر می کنم لازم بود:

 

 شبانگاهان که تاریکی دامن می گستراند و خورشید رخ در نقاب فرو می کشد، مرگ رنگ ها فرا می رسد. رنگ هایی که در روشنایی روز شهر، چشم ها را پر می کنند و با رفتن خورشید، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. دیدن بی واسطه ماه، هنگامی که سومین روز از شعبان را نوید می دهد. تماشای سهیل یمانی، زمانی که میلاد قمری از طایفه بنی هاشم را در گوش آدمیت فریاد می زد. نظاره خوشه پروین، آن گاه که شهرانتظار فرج از نیمه شعبان دارد و به استقبال جشنی تاریخی می رود. حالا دیگر رقص نور، التیامی است بر خاطرات خسته شهر و طاق نصرت ها، نمادی برای بازگرداندن شوکت آن. حالا دیگر ندای شعبان در گوش شهر می پیچد و شوری وصف ناپذیر، برزن های چراغانی شده را در آغوش می گیرد. حالا دیگر «شهر در دست بچه ها» می افتد و ریسه هایی از الوان گوناگون، طربناکی وصف ناپذیری را به شهرنشینان ارزانی خواهد داشت. حالا دیگر خاصه این شهر است که نزهت بجوید از غم گساری ها و خاصه شهروندانش، که اعیاد شعبانیه را فالی نیک پندارند برای نو شدن. برای جور دیگر بودن و فرار از رنگ خاکستری شهر. حالا دیگر «بادها خبراز تغییر فصل می دهند» و گرد هیجانات اجتماعی را می زدایند از سر و روی این شهر. حالا دیگر شعبان روحی تازه می دمد در جان مردم و شهربه دست صاحب اصلی اش خواهد افتاد. چه، بدر شعبان به نیمه می رسد و کمان ماه سایه خواهد انداخت بر سر پایتخت نشینان. حال اما در روزگاری که هیاهوی شهر مخل آسایش شده است و نمای بدقواره سازه‌های شبه مدرن تهران، چشم‌آزار، چه امری دل‌انگیز‌تر از جلالت و شکوه ظاهری و باطنی ام القرای جهان اسلام؟

ادامه مطلب ...

گزارشی از ... میلیاردی بنیاد مستضعفان

این روزها بنیاد مستضعقان با همکاری سازمان بهزیستی .... میلیاردی را در دست اقدام دارند. ...  که به فروش واگذاری زمین های مربوط به بهزیستی منتهی شده است و مهر خاموشی بر دهان مسئولان ذیربط زده است. در ادامه تعدادی از گزارش های سریالی من در خبرگزاری برنا می آید. لطفا این چند خط را به دور از هرگونه طنز و لطیفه مطالعه بفرمایید . به موقعش سر مزاح هم باز می شود با آقایان : 
 
۱)
در آستانه روز بهزیستی و تأمین اجتماعی؛
آسیب دیدگان در کمین آسیب تازه

کودکان کار ، کودکان خیابانی ، دختران فراری و ... واژه هایی هستند که هر روز به گوشمان می خورند و به سادگی از کنار آنها عبور می کنیم. اما به واقع مسئولیت ساماندهی این افراد با کدام ارگان است؟ مناقشات به وجود آمده میان سازمان بهزیستی ، بنیاد مستضعفان و حتی شهرداری تهران، مسیری پر پیچ و خم را در پیش روی مسئولان باز می کند.
 


به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا، هم اکنون وظیفه جمع آوری و ساماندهی کودکان خیابانی و دختران فراری در شهر تهران به شهرداری و اداره آسیب های اجتماعی واگذار شده است. شهرداری با تعبیه چهار پایانه جمع آوری کودکان خیابانی در مبادی ورودی پایتخت و ترمینال های مسافربری نخستین گام را در این راه بر داشت. گزارشات اداره آسیب های اجتماعی شهرداری نشان می دهد تعداد کودکان خیابانی جمع آوری شده در پایانه جنوب در مقایسه با پایانه های راه آهن، غرب و شرق افزایش چمشگیری داشته است.
 
ادامه مطلب ...