ذکر یک خاطره. همین!

ذکر یک خاطره: در زمانی که شهید رجایی رییس‌جمهور بودند. رییس‌جمهور فرانسه پیام تبریکی به شهید رجایی داد و شهید رجایی در پاسخ به نامه رییس‌جمهور فرانسه ضمن تشکر، گلایه نمود. شهید رجایی از برخی تعابیر تند استفاده نمود (جالب آنکه تعابیر استفاده شده توسط شهید رجایی به هیچ وجه قابل قیاس با این قماش سخنان اخیر مسول اجرایی کشور نبود.).با این حال امام پس از آگاهی از این موضوع، فوری برخورد کردند و جایگاه ایشان را به وی متذکر شدند.  امام خمینی (ره) با شهید رجایی برخورد کرد که چرا جواب تشکر را با گلایه ارسال کردید.

ذکر یک نتیجه: چهارشنبه شب، نگاهم خیره مانده بود به صفحه تلویزیون. به عظیمت دیدار کارگزاران نظام با رهبر نظام می نگریستم و نهالی که حالا پس از 31سال؛ نیک نمو داشته است. به خودم که حضرت روح الله مرا با هزار امید، سرباز خود می خواند. منی که نخستین و آخرین بار از مجرای گهواره ام ندای لبیک سر دادم و از جنس جندان گهواره ای او شدم.

چهارشنبه شب اما نگاهم خیره مانده بود به صفحه تلویزیون. به عظیمت دیدار کارگزاران نظام با رهبر نظام می نگریستم و نهالی که حالا پس از 31 سال.... حلقه اشک، شوق جاری شدن داشت. تمامی مدت سراپا گوش ایستادم تا شاید این بار  رهبری از رواج این نوع ادبیات ها انتقاد کند. از کسانی که برای انتقاد ، یکدیگر را    عورت    دیگری معرفی می کنند. از کسانی که برای حذف مخالف انگ    زنا کاری     می زنند . آن ها که یکایک تریبون ها را در دست گرفته اند و دیپلماسی کشور را در مقیاس    ممه      ارزیابی می کنند. از کسانی که ......

چهار شنبه شب بود. نگاهم خیره مانده بود به تلویزیون. شب به پایان می رسید و ناامیدی، سیطره اش را بر خیرگی نگاهم افزون می کرد. کارگزاران نظام به دیدار رهبری رفته بودند. دیدار خوبی بود. همین!


ماجرای یک روایت از کتاب سلیم

توی مرور خبر های ماه رمضان برخورد جالی داشتم به دستور یک مقام عالی رتبه. چه آنکه به گفته رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد این مقام عالی رتبه «به بنده دستور دادند که از نزدیک ظهر تا بعد از نماز مغرب و عشاء در مساجد باید باز باشد» این دستور اما مقارن شده بود با طرح بازگذاشتن درب مساجد در ماه مبارک رمضان از نماز ظهر تا نماز مغرب.

در لابه لای مرور همین خبر ها بود که روایتی از کتاب سلیم بن قیس به خاطرم اومد .سلیم در کتابش که اولین کتاب شیعه در زمان امیر المومنین به شمار می ره در سرفصلی با عنوان «حرص و بدعت ها» از زبان حضرت علی(ع) نوشته است: «خلفای قبل از من کار بزرگی که مخالف پیامبر بود را انجام دادند که اگر بخواهم مردم را مجبور به ترک آن کنم و آن را از حالت کنونی به حالتی که در زمان پیامبر اجرا می شد برگردانم همه سپاهیانم از اطرافم پراکنده می شوند، به طوری که جز عده کمی از پیروانم که از کتاب خدا و سنت پیامبر( نه چیز دیگر) به امامت من پی برده اند ، کسی در لشگر باقی نمی ماند.»

سپس سلیم بن قیس در ذیل عنوان «افشاگری علیه بدعت گزاران» به نقل از امام علی (علیه السلام) می نویسد: چگونه می شود اگر دستور دهم مقام ابراهیم را به جایی که پیامبر آن را گذارده بود برگردانده شود، اگرفدک را به ارثیه فاطمه برگردانم، ....... ، اگر به مردم دستور دهم در ماه رمضان جز برای نماز واجب( در مسجد) اجتماع نکنند ، و در همین مورد بود که عده ای از اهل سپاهم که همراه من می جنگیدند، گفتند: ای اهل اسلام به فریاد اسلام برسید! و نیز می گفتند: سنت عمر را تغییر داده و می گویی در ماه رمضان نماز مستحب نخوانیم! به طوری که ترسیدم از طرف لشکر خود به من هجوم جنگ یباورند.نظر به آنچه در این امت و بعد از پیامبرشان اختلاف و اطلاعت از پیشوایان گمراهی که مردم را به جهنم می کشاندند دیدم.