اسفناک تر از انتخاب مشایی به عنوان رییس دفتر احمدی نژاد و مشاور وی انتخاب بقایی به عنوان جانشین اسفندیار در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. چرا که مشایی حداقل سابقه مدیریت رادیو تهران و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را در کارنامه کاری خود داشت، اما حمید بقایی کیست؟ او و سابقه اش را اهالی رادیو تهران به خوبی میشناسند.
مشایی وقتی از رادیو تهران به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رفت تا در کنار یار دیرینهاش محمود احمدی نژاد باشد، افرادی مثل حمید بقایی، آرش کوشا، مجید هاشمی و علی اصغر پرهیزگار ـ دو فرد اخیر تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم دارند ـ را که همگی دوستان نزدیک او بودند، با خود به آنجا برد. اما این افراد به میل خود رادیو را ترک نکردند، در واقع اخراجیهای رادیو بودند. دکتر خجسته مدیر وقت رادیو در مورد این افراد و رفتار آن ها تسامح و اغماض را کنار گذاشت و با دستور اکید آنها را از رادیو اخراج کرد.
حمید بقایی در رادیو تهران مسئول سایت بود و ( به نقل از دوستان باقی قضایا که ...) و در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بعد از اخراج از رادیو رئیس دفتر مشایی شد. اگرچه با کوچ مشایی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری او نیز یک شبه پلههای برقی و ترقی را پیمود و حکم قائم مقامی و هم اکنون ریاست را از آن خود کرد.
بقایی لیسانس آی تی دارد و از هیچ تخصصی در هیچ کدام از زمینههای میراث، گردشگری و صنایع دستی برخوردار نیست و سئوال بزرگ و بی جواب اینجاست: او چگونه میخواهد میراث کهن ایرانی را پاسداری و احیا کند؟!
روحیات و انگیزههای دیگر دوستان وی و مشایی را هم اهالی رادیو تهران به خوبی میشناسند؛ چون اهالی رادیو تهران بارها با علی اصغر پرهیزگار و مجید هاشمی هم کلام و همسفره بودهاند همان کسانی که امروز از شنیدن پستهای جدید این دو نفر انگشت به دهان ماندهاند و بیپرده میگویند: مگر آنها بلد هستند؟! و بعد بلافاصله به نزدیکی ایشان به مشایی اشاره میکنند و میگویند خوب اینها دوستان او بودند.
علی اصغر پرهیزگار مدیر عامل کانون اتومبیل رانی و جهانگردی! و مجید هاشمی ـ هرچند هنوز معارفه نشده ـ مدیر کل صندوق حفظ و احیاء! شدهاند و این احکام را بقایی برای آنها صادر کرده است. رضا موسوی هم که زمانی در رادیو قرآن مدیر روابط عمومی بود ـ و اتفاقا او نیز ناچار به ترک رادیو شد ـ پس از چند ماه بیکاری، مشایی برای او حکم جدید صادر کرد،او ابتدا مدیر روابط عمومی میراث شد و اکنون در دوره زمامداری بقایی و در تقسیم مسئولیتهای جدید میان رفقا، معاونت فرهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را برای او کنار گذارده اند.
سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از این پس با چنین پشتوانههایی اداره خواهد شد. مشایی حالا دیگر بخشهای متعددی از دولت را در اختیار دارد. میتواند در پرده همچنان معاون یا مشاور اول احمدی نژاد باشد. رئیس دفتر او نیز که هست و با گماردن افرادش در میراث فرهنگی، عملا این سازمان مهم را هم در اختیار دارد.
اگر این رویه ادامه یابد و افرادی از این دست بخواهند مسند ریاست این مهمترین سازمان فرهنگی کشور را به دست بگیرند، باید گفت نه تنها منتظر شرایط امیدوار کننده جدیدی نباشید بلکه به قول نظامی:
«گر ملک این است وگر روزگار/ زین ده ویران دهمت صدهزار»
و تنها یک نقطه امید هست و آن، اینکه طرح تبدیل سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی به وزارتخانه توسط مجلس تصویب شود تا دست کم مجلس بر این گونه انتصابها و عملکردها نظارتی مستمر داشته باشد. شاید!