دورنگار سخن می گوید

تصمیم گرفته بودم ننویسم. می خواستم حذف کنم دورنگارم را. به چند نفر هم گفته بودم حذف شده است حتی. اما نمی شد رهایش کرد. دورنگار ها را ساخته اند برای سخن گفتن . پس دوباره از سر می گیرم با یاد خدا

نظرات 6 + ارسال نظر
مونا پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 http://parchineaseman.blogfa.com

دیگه از این چیزا به ذهنت نرسه ها...
بیا پستمو بخون!

شنگول خان مذبذب باشی جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:07

نریا بمون اساسی کارت دارم. تازه پیدات کردم.
یه لوکال توپ سراغ دارم که فقط خودم و خودت باید یه سری بهش بزنیم.
اگه رفتیم رفتی. فقط در رو یواش ببند.
حالا وایستا نرو. مشتری می شی. ببین تو اگه بخوای به خاطر یه رتبه اینقدر تغییرات سینوسی داشته باشی که فردای زندگی خیلی شنگولی طی باید کنی بابا.
باید اون موقعی که جیک جیک مستونت بود فکر بعد از کنکورم می بودی. حالا دیر نشده ما شما را به بازار کار آزاد دعوت می نماییم. شیتیلم هر چی آوردی٬ آوردی. قبول؟
منم یه رشته ی توپ قبول شدم ولی از بد روزگار و خریت ولش کردم. یعنی الان هم به دید یه دانشجو بهم نگاه می شه!ولی خب ...
خواستی وارد کار آزاد شی (البته با نون حلال) بسم الله٬ فقط کافیه یه نظر بذاری و بنویسی: فاین تذهبون؟
علی علی

سعیده جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 http://www.kaktoos55.blogsky.com/

پس مجددا خوش آمدی

فراز(سروش هدایت راد) جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:47 http://www.blogfa.com

رفتی برنا بی معرفت شدیا
می خوام صد سال از سر نگیری بهت فرصت می دم بیای دست بوس اگه نه .......
حالا چه مرگته انقده دپ می زنی باباب بی خیال زندگی با محمود همینه

ایمان جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:16

ای ول ای ول داش محمد جواد ای ول

سمیه شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 21:34

اشکال نداره .. جوگیر کنکور شده بودی...


ایندفعه می بخشمت ولی

تکرار نشه ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد